لطفا هیچ کس این را نخواند
آدم از دست همه چیز شاکی باشد برای یک کار مطلقا اداری مجبور شده باشد برود توی یک بیمارستان دولتی از آنجاها که پر از مردهای نخراشیده است. و ادوکلن درش بی معناست و هیچ کس تویش هیچ کار خاصی انجام نمی دهد. هوا خیلی گرم باشد و بوی عرق خود آدم خود آدم را از مرد بودنش پشیمان کرده باشد. آدم توی یک صف دویست متری وایستاده باشد سر پا و به آن بیشعورهایی که چار تا صندلی برای نشستن نمی گذارند یا خرج کوچکی برای تعمیر آسانسورها نمی کنند فحش داده باشد. شرمنده پدرش باشد که مثل همیشه در آرامش کامل ایستاده کنارش. بعد یک زن خیلی چادری خیلی خیلی زشت با دماغی خیلی بزرگتر از من و سبیلهایی به مراتب پرپشت تر از من با بوی تند بادمجان گندیده و کونی که همینجور از روی چادر طبقه طبقه بودنش معلوم است. از لای بقچه اش به مردم بگوید "صف خواهران چرا با صف برادران جدا نیست؟" آدم اگر آدم لاتی باشد به طرف می گوید کیرم دهنت ولی خوب وقتی آدم یک آدم حسابی جوجه شاعر نیمه مهندس ترسوی خاک بر سر باشد به همچین جنده ای چه باید بگوید؟ رعایت دخترک ضعیفی که همراهش بود را لااقل باید می کردم. شاعرهای دنیا من گه خوردم من سلطان شما نیستم من غلامتانم کیر من برای دهان همچین عفریته ای زیاد است از من لذت جنسی هم خواهد برد. التماس می کنم سخیف ترین کلماتی را که می شناسید به من عاریه بدهید.
[+] --------------------------------- 
[1]