می پرسد "پرواز کردن بلدی؟" می گویم"نه" می گوید "حیوانی" و مثل یک پروانه از روی این سنگ پر می زند تا آن کلنگش را بر می دارد و بر می گردد. می گویم "این را نظامی ننوشته بود هیچ جا" می گوید "تو بنویس. عادلانه اش این است که هر تکه ام برای یکی بماند" می گوید "عشقت هنوز به مرحله اسب بلند کردن نرسیده؟" می گویم "کیفم را به زور می برم این آنور" می گوید "وقتش که بیاید تو هم می توانی"
[+] --------------------------------- 
[0]