توی صورت من
نگاه کرد
من را بوسید
گفتم
بین
گفتم
کمی
آهسته در من پیش آمد
خیلی آهسته
آهسته
صورتم را میان دستها
گرفت
و بوسید
پرسید
من احمقانه
گفتم
ولی
رنجید
ولی
باز هم
من را بوسید
وقتی که رفت
کی گفته رفته؟
او هنوز اینجاست
او نرفته
این واقعیست
سیال ذهن نیست
دلش صاف می شود
دوباره
بر سرم دست می کشد
و مادرانه
پستانش را
در دهان من می گذارد
[+] --------------------------------- 
[0]