بلندترین شلوارهایت را می پوشی
ضخیم ترین پیرهن هایت
گودزیلا
در خیابان است
تمام درهایت را
می بندی
بلندتر از
اصلا
نمی خندی
لب و لپ قرمز هم
طبعا خیلی خطرناک است
سر کوچه هم لابد
چند تا سگ دارد
می شود
پشت دیوار قایم شد
بعد با لگد ییهو
می زنی توی آبگاه سگها
نگهبان قلعه خوابیده
صاحب قلعه هم دارد
توی ماهواره
پورنو می بیند
چند مار کوچک توی راهرو ها هستند
از آنها نمی ترسی
از صدای گودزیلا نمی ترسی
زنگ می زنی
باز می کند
دردسر دوباره شروع شد
گیدورای قسمت بعدی
روی مبل خانه لمیده
چه کسی می گفت
"زن بودن آسان است؟"
[+] --------------------------------- 
[0]