کرم
کرمها را در می آورد از زیر خاک و توی آفتاب خشک می کرد. می گفتم "دیوونه دیوونه کثیفن" می گفت "خر" بعد از من در می رفت می رفت توی زیر زمین جیغ می زد "کرم دوس ندارم کرم دوس ندارم" بعد از مردن مادرش اینطور بود برای آدمی توی سن و سال دخترکی سخت بود مادرش مرده باشد و کسی نباشد گیسش را ببافد. از همانموقع شروع کرد به کوتاه کردن گیسهایش. و جمع کردن کرمهای خشک شده توی آفتاب دیگر فوتبال هم نیامد و دیگر توی زیرزمین هم نیامد برای آمپول بازی و چند سال بعدش بزرگ شد و زود شوهرش دادند و دیگر او را ندیدم...
[+] ---------------------------------
[0]