شعری نوشته بودم
که اسمش ال اتی تی بود
و شعر خوبی بود
خیلی
و شعر توپی بود
و من شعرم را دوست داشتم
و من این شعر حیوانکی را
خجالت کشیدم
و این شعر
جواد
محافظه کار ضایع را
جای آن گذاشتم
این شعر
شعر
خوب و زیبای من نیست
این شعر شعر من نیست
من از این شعرم بیزارم
ولی باید این شعر ها را خواند
باید به مردم محبت کرد
باید با قانونها محبت کرد
اشک توی چشمهای من را ببینید
و عبرت بگیرید
اشک توی چشمهای من را ببینید
و عبرت بگیرید
اینجور نوشتن شعر کار خیلی سخت و دشواری
است
ایجور نوشتن شعر
مثل خار در گلوی آدم
مثل کیر
توی کون آدم است
اینجور ننویسید
اینجور مردم
به آدم می خندند
عبرت بگیرید
عبرت بگیرید
[+] --------------------------------- 
[1]