یک وقتهایی است که آدم احساس تنهایی می کند و یک وقتهایی است که آدم احساس بدبختی می کند و یک وقتهایی است بعد آن وقتهایی که آدم احساس تنهایی می کند یا وقتهایی که آدم احساس بدبختی می کند که آدم احساس چیز عجیب تر از تنهایی و بدبختی می کند. یکجور احساس ناراحتی و تهوع از دنیا و خستگی از جهانی که هرگز نبوده. دل آدم برای همه چیز تنگ می شود. به خصوص آنها که هیچ وقت نبوده یا نخواسته هیچ وقت که باشد. بعد به خودش می گوید. ولش کن این نیز بگذرد و همه چیز از همه جا و اطراف آدم می گذرد ولی این که قرار بوده همیشه که بگذرد. نمی گذرد...
[+] --------------------------------- 
[0]