استصباب
صبّ کن مرا
من مراعات صبّ ام
صبح صبر نرسیده از
نگفته با
نیامده یا یم
پا بریده از تمامی هستی
بی
نعمتی
قیمتی
کلامی
کلماتی
حرفی
بی
صبر از
ناتوان از
خوابیده
در
گم گشته
در
با
تو
می
خواند
بر
سو
دی
گر
می کشاند
بی
سر
می بندد
در
می گشاید
با
صبّ کن مرا
که صبر من
طولانی و میسور
است
صبّ کن مرا
که صب تو صبح است
آف
ریده و
آف
ریدگار و
عف
ریت
چلانده شو
کثیف شو
به تف
آه و ناله شو
و صبّ کن مرا
که من
زمان عذاب را
ط.....ول
خواهم داد
عقوبت تو
و لذت پروردگارت
تا ابد باقی است
[+] --------------------------------- 
[1]