Persian
based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers
to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try myENGLISH SITE
صدای بال
چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
comment of the day:
می رفتیم توی یک دیاری که هیچ چیزی جز شب ما را از هم جدا نمی کرد از من پرسید "خسته ای" گفتم "زود خسته می شوم" گفت "چقدر زود؟" گفتم "قبل از اینکه شروع کنم" گفت "من هم اولش همینطور بودم کم کم یاد می گیری" توی دره های بیستون گرگها بی وقفه زوزه می کشیدند...