یک روزی می آید
و دلت برای من
تنگ می شود
یکی از شعرهای من را می خوانی
و یا شعری را
از شاعری
که شعرهایش شبیه من است
یک روزی می آید
و تو
یاد من می افتی
می گویی
"کجاست یعنی حالا؟
چکار می کند؟
اسمش چه بود؟
دلم عجیب هوای قد دراز و
اخلاق گه کرده"
برو کنار رودخانه
امیدوار باش
من مثل آب روان می آیم
و لای انگشتهایت را
زبان می زنم تا
پاک پاک شود
دنبال قبر من نباش
شاعرها را
اینجا
رسم است
دور از چشم مردم
به خاک می سپارند
[+] --------------------------------- 
[2]