از اين سوي دنيا آمدم
به آن درياي زلال آبي
در آن دنيا مي ريزم
درس مي دهد مرا
روي نقشه
معلمها
نمي گويند
چند جوان بيچاره هر شب
در مغاك هاي من
غرق مي شوند
چند ماهي ديوانه
در سينه ام مي جوشند
چند زن جوان
خودش را
مي شويند
من جويبار جاده ام
نقش نقشه جغرافيا
نه مي آيم
نه مي روم
مانده ام از
سالهاي پيش
هيچ كس دور نمي اندازد مرا
دور و برم داستان مي سازند
[+] --------------------------------- 
[0]