خوب دیگر چه؟ تو که هیچ چیز نمی دانی تو که آخرش قرار هست و تو که آخرش می دانی و تو که خودت گفتی یعنی و تاکید کردی شاید. یادت می آید؟ چقدر جواب حرفهای تو را بدهم چقدر بگویم چقدر کم می دانم و اینکه چقدر بدون نشستن برخیزم بدون گریه کردن اشک بریزم و هی با خودم بگوید آن چیزی که نمی دانم کجاست کی برمی گردد...
[+] --------------------------------- 
[0]