ببین خسرو درک کن این را، تو مرده ای و اینکه چند روزی فرض کن یک ماهی درباره ات چیزی ننوشته ام دلیل نمی شود که بیایی توی کله ام چتر بیاندازی. می فهمم یعنی خیلی خوب می فهمم حالا زندگیت سخت بوده و روی هم رفته آدم مهربان خوبی بودی. خوب مال من هم هست من هم هستم. هی می آیی حالا برایم خاطره تعریف می کنی که من برای بار اول از پیکان سفید تو برای یک دختری داد کشیدم. یا اولین گیلاسم را به زور تو به خوردم دادی. که چه؟ که همینطور خیلی چیزهای اولینم با خیلی ها بوده و خیلی ها هم مهربان بوده اند و همه آدمها هم زندگیشان تلخ بوده که چه؟ ولم کن یعنی نکن دلم تنگ شده برایت. و خدا می داند چقدر تو را هنوز توی زندگیم کم دارم...
[+] --------------------------------- 
[0]