سیاه
به شیرین
می آید
و قرمز رنگ فرهاد است
خون فریاد است
نه غصه دار نیستم
من از جهان
این همه خسرو رهیدم
به بیستون رسیدم
دو تا خاتون و دیدم
یکی به من پتک داد
یکی به من کتاب داد
پتک و خودم خوردم
کتاب و دادم گنجوی
گنجوی پنجوی
که توی رای خمسه
که هر کی خونده لمسه
اسم من و صدا کرد
از آدما سوا کرد
[+] --------------------------------- 
[0]