Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
مستی اتفاق خیلی خوب ولی غمگینی است. دارم به این فکر می کنم که این تبدیلی که بامداد به آن افتخار می کند یعنی تبدیل نظاره به ناظر چیز جالبی نیست. شعرا هم و حتی بامداد هم توی شعرهای خوبش تمام سعیشان را می کنند که از نظاره ناظر به نظاره صرف بدل شوند. برای همین است که منتقدها شاعر خوبی نیستند هیچکدام. چون ناظر همیشه در تشویش نظارت است. و با تشویش نظارت نمی شود آدم نظاره خوبی باشد. مستی هم همینطور است. مثل شعر گفتن است. فرصت خیلی کوتاهی است تا آدم از ناظر به نظاره تبدیل شود. فکر نکند که کونی که به او خورد و الویه ای را که زیر کونش مانده مال کی بوده. اینکه می گویم غمگین است ربط به این دارد که فکر می کنم همه چیزهای دنیا مجبورند یکطوری غمگین باشند. وگرنه مستی و خوابیدن به نظرم به خاطر اینکه بودن آدم را کوچک می کنند چیزهای شادمانی است این معنیش این نیست که شادمانی را به رسمیت می شناسم معنیش این است که آفتاب را دلیل نبودن سایه ها می دانم و همینکه سایه ها کمی کم رنگ شوند یک چیزی دیده می شود...

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM