پروانه ها مهربانند
دلشان برای عنکبوت پیر می سوزد
خودشان را
الکی
توی تورهای کهنه می اندازند
جیغ می زنند
جیغ می زنند
"خدای من
آه وحشتناک
من توی تورهای غمگین ترین عنکبوتهای دنیا
می لرزم"
و کونشان را
به علامت رعشه ای از ترس
می لرزانند
عنکبوت پیر لبخند می زند
از شوق اینکه هنوز زنده است
و تورش به کاری می آید
اشک حلقه می زند در چشمش
پروانه مهربان را آزاد می کند
و به مورچه های گرسنه آن پایین
فریاد می زند
"برای شام امشب دنبال عنکبوت نباشید"
[+] --------------------------------- 
[0]