پیش خودم می گویم آخرش باید یک راهی باشد یعنی نمی شود که ما همینطور از توی تاریکی بیاییم پلکی بزنیم توی دنیا و برگریدیم توی تاریکی. یعنی فکرش را که می کنم می بینم این اصلا عادلانه نیست و بعد می بینم دلیلی ندارد که دنیا جای عادلانه ای باشد و می بینم اتفاقا دلیل های زیادی وجود دارد که دنیا جای ناعادلانه ای باشد. اعصابم داغان می شود و به خودم می گویم این بار آخری است که به این مهملات فکر می کنی و باز دوباره یاد خودم می افتم و اینکه آخرش باید یک راهی باشد...
[+] --------------------------------- 
[1]