-تو کی هستی علی؟
داری چکار می کنی؟
کی خواهی می
دست از
این همه دیوانه بازی برداری؟
کجا داری می روی؟
خواست هست؟
داستانش را که خوانده ای؟
نخوانده ای؟
آخرش یک خانه تاریک است
با چند دانه سیگار کهنه
که یادگار آخرین نفری است
که چند سال پیش آمده بوده
کمی لباس قدیمی
کمی دوا روی تاقچه
آخرش کمی رنگهای
قهوه ای و خاکستری و زرد
و اتاقی
که به تک و تک
حرفهای تو
عادت کرده
- راه دیگری هست؟
[+] --------------------------------- 
[0]