محض اطلاع
از وقتی که گفتی نمی آیی
گلبولهای سفیدم مشکی می پوشند
و تخم چشمهایم
را
فرو کرده اند توی جوهر قرمز
و دستهایم
جدا جدا
برایت سینه می زنند
مثل زاری حسین سربریده
برای مردن عباس
تنم برای مردنش
حکم قتل صادر کرده
تمام سلولهایم
با شمشیر
دنبال هم می گردند
توی مغزم کودتاست
رژیم در حال فروپاشی است
زبانم هنوز صدام است
مدام می گوید
حکومت سقوط نخواهد کرد
و ما رستگار می شویم
اگر دوست داشتی باور کن
و هیچ وقت برنگرد
[+] --------------------------------- 
[0]