اعتراف کردن من کار خیلی خنده داریست من صبح تا شب دارم این کار را می کنم ولی از این کار به دلایلی که الان می گویم این زیر خوشم آمد پس می کنم:
1 - من کلا برعکس آن چیزی که همیشه تریپش را می آیم از مد های مختلف و از اینکه از دیگرانی که به نظرم خوشبخت و با کلاس می آیند تقلید کنم خوشم می آید. مثلا اینکه لباس با برند معروف بپوشم و همه ببینند یا بروم به سبک شعری که مد است شعر بگویم. مثلا همین الان چون این اعتراف کردن مد شده سر ظهر بعد اینکه چند ساعت پیش وبلاگم را Update کرده بودم آمدم اعتراف بنویسم. چون احساس کردم مد شده و من عقبم. ولی غالبا خودم را خیلی ضد اجتماع نشان می دهم...
2 - من موسیقی نمی فهمم یعنی اسم زیاد بلدم ولی اگر وقتی دارم راجع به مثلا دقت نظر و عمق در کنسرتو پیانو شماره سه راخمانینوف کنفرانس می دهم یکی از من بخواهد بهش بگویم که چطور شروع می شد ضایع می شوم. راستش راجع به یک قسمت از موسیقی های مورد علاقه ام که خواننده هایش جواد یساری و سوسن و آغاسی هستند و اصطلاحا بهشان می گویم جی هاش پلاس زیاد صحبت نمی کنم. قسمتی که توی دکور است معمولا آهنگ های خواننده با کلاسهاست و موسیقی کلاسیک...
3 - من بوف کور را دو بار بیشتر نخوانده ام ولی خیلی از کتابهای ارسکین کالدول را بیشتر از سی بار خوانده ام چون صحنه سکسی زیاد داشت
4 - نمی دانم چند نفر این را می دانند ولی من خیلی خیلی زیاد پورنو دوست دارم و دیدن پورنو یک قسمت گنده ای از وقت روزانه ام را می گیرد. مساله پورنو را یک قضیه جدایی از سکس می بینم و سایتهای پورنو ای که روزانه بهشان سر می زنم را با دقت خیلی بیشتر از انتخاب کمپانی سازنده برای پروژه های کاریم انتخاب کرده ام
5 - به این نتیجه رسیده ام که تنهایی ام هیچ جور پر نمی شود چون اصولا مردم را دوست دارم ولی آنها را هم ارزش خودم نمی دانم. از یک جنس دیگر می بینمشان و کلمه "ما" به طرز غریبی من را به وحشت می اندازد. اگر گاهی گیر افتادم و خلاف این را به شما گفتم حواستان باشد...
[+] --------------------------------- 
[2]