همان روز لعنتي بود
با خدا چت مي كرديم
من توي چت التماس مي كردم
كه من را
توي خاطراتم
Hibernate كند
خدا داشت توضيح مي داد
كه دستگاه هستي فقط دكمه Reset دارد
تا ژاسي از شب صحبت كرديم
درباره آرامش
من هي :(( مي فرستادم
و خدا با :(
جواب مي داد
همان روز لعنتي بود
تازه مي خواستم webcam بگيرم
كه باد زد
و ارتباطمان DC شد
خطهاي آسمان ديگر كلا اشغال است
من هم وقت Dial كردن ندارم
[+] --------------------------------- 
[0]