آمده ام لندن. شهر خیلی خوشگل و خیلی گرانی است. روز اول توی فرودگاه جا خوردم گفت زیر شبی ۱۷۰ پوند هیچ جا را نمی شناسم. خدا را شکر بی همتا اینجا بود. یک جای آشغالی پیدا کرده ام که جای دستهای فاگین روی دیوارهایش هست. ۷۵ پوند هم شبی دارند می گیرند از من بی شرفها. لندن را دیدم امروز یعنی جاهایی از لندن را که توی تلویزیون نشان می دهند و اگر نرفته بودم. بابا بعدا تحقیرم می کرد چه میدانم میدان ترا فالگار و وست مینستر و بیگ بن و کنار رودخانه تایمز و آکواریوم و از اینجور جاها. موزه مادام توسو هم رفتم اینشتین و پیکاسو یک گوشه ای تنها افتاده بودند. همه ملت داشتند یا با جانی دپ عکس می گرفتند یا زیر دامن آنجلینا جولی را می دیدند. رفتم تحویلشان گرفتم با هم عکس گرفتیم. نوابغ باید هوای هم را داشته باشند به هر حال. البته بعدش رفتم زیر دامن آنجلینا را دیدم. بی سلیقه اند تخت تخت بود حتی شورت پایش نکرده بودند. یک جایی هم درست کرده بودند که تاریک و وحشتناک بود و خیلی کیف داشت و بوی خوبی می داد چون زنها می ترسیدند و می پریدند توی بغل آدم. رمز مسخره این چیزی که درست کرده بودند این بود که لامصب ها انقدر مجسمه ها را شبیه آدم ساخته بودند بعد بین اینها یک بازیگر واقعی با قیافه ترسناک یکدفعه شروع می کرد به آمدن طرف آدم. و صداهای مسخره از خودش در می آورد بعد چند بار، آدم از همه چیز اطرافش می ترسید. من یکدفعه توی خیال خودم بودم یک جلنبر دو متری پرید طرف من یکهو هول شدم و داد جوادی کشیدم و خیلی ضایع شد...
این رژه مسخره این بی شعورها هنوز ادامه دارد و جالبیش هم این است که همه هم ایستاده نگاه می کنند این بازی مسخره را. میدان ترافلگار کفترهایش هم خوب است. مثل زنهای انگلیسی کلی اضافه وزن دارند و آدم باید حواسش باشد که زیر پایش نروند. چون ترسشان از آدمیزاد ریخته حالا آدم ها بی خیال در این مملکت انگار تخم گربه ها را هم کشیده اند. آکواریوم الله وکیلی جای قشنگی بود که در سطح من نبود. من از بچگی هیچ وقت با طبیعت رابطه خوبی نداشتم. برای اولین بار به زندگیم ماهی پیرانا دیدم و یک کوسه بزرگ خیلی ترسناک که تخم او را هم انگار کشیده بودند. چون در مورد این همه ماهی که دورش بود هیچ کار خلافی نمی کرد. فعلا امشب دیگر فقط یک سر می روم بیرون که یک چیزی کوفت کنم و همین. بعدش هم می خوابم...
[+] --------------------------------- 
[1]