Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
خسته ام. یعنی کلا حوصله ام سر رفته. می گوید این عادیست منطقی است. عادت می کنی کم کم. بابا علی آمده بود نشست. برایش چایی بردم. گفت قشنگ شدی امشب. گفتم بابا علی دیشب هم که با رقیه رفتی قشنگ بودم ها. نگاه نکردی. می خندد می گوید رقیه رفیق قدیم است رفیق های قدیمها چیز دیگرند. ماما منوچهر می خندد می گوید قدیمی شدی بابا همه رفیقهای قدیمند همین سمی می دانی سال چندمش است؟ پنج سال می شود پیش ماست. پانزده نداشت از جنوب آورد بابایش . حرف قدیم می زنند گریه ام می گیرد. خسته ام دلم برای مامان تنگ شده. می گوید او هم به یک شهر دیگر لابد. بعد می کند رویش را به بابا علی می گوید. عادیست منطقیست. عادت می کند کم کم...

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM