بگذار کلمه ها
توی همین دوری بماند
بچه ها بمانند
پیرمردها بمیرند
دخترها را شوهر نخواهم داد
همینجا
با هم می مانیم
شبها هندوانه می آوریم توی ایوان
قصه می گویم
بگذار فکر کنند ما
من و کلماتم
دیوانه ایم
از خانه همسایه
صدای خنده می آید
بیایید
دور من جمع شوید
گیسویتان را بریزید بر سرم
بگذارید من یکی
دنیا را نبینم
چه خواهد شد؟
[+] --------------------------------- 
[0]