نکیر: سلام علیکم
منکر: منم سلام
عمران: به به فرشتگان عزیز خداوند خیلی مخلصیم آقا
نکیر: بپرس این سئوالاتو اینم رفته تو کار خایه مالی
منکر: هان؟
نکیر: کره خر سئوال
منکر: هان
عمران: ببخشید قربان
نکیر: مگه چیزی پرسیدی؟
منکر: هان نه مگه چیزی گفت؟
نکیر: خفه خون
عمران: چشم
نکیر: با تو نبودم
عمران: آهان
نکیر: خوب اسم؟
عمران: می تونم الان حرف بزنم؟
منکر: مگه نفرمودن خفه؟
نکیر: بزا حرف بزنه بدبخت اسم؟
منکر: عرق خوره من دارم از همینجا احساس می کنم
نکیر: چقدر می خوردی ؟
عمران: گاهی یه کم
{بوق بوق بوق{
نکیر: چاخان نکن اینجا دروغ سنج داریم اتوماسیونه
عمران: آهان دهنم سرویسه پس
نکیر: تو همین مایه ها
عمران: تو کدوم مایه ها؟
نکیر : تو همین مایه ها که گفتی
عمران: عمران صلاحی
نکیر: این یعنی چی ؟
عمران: اسممه
منکر: آهان
نکیر: با من بود تو چرا می گی آهان؟
منکر: همینجوری
نکیر: آهان
منکر: من اینجا کلی Document دارم راجهع بش
نکیر: راجع به کی؟
منکر: همین یارو
نکیر: بده ببینم
{ورقها را می بیند}
نکیر: عرق خوری؟
عمران: در حد تعادل
{بوق بوق بوق}
نکیر: اوضات خرابه
عمران: جدا؟
منکر: آره جدا عرق خوری رو خیلی سخت می گیرن حالا با مستی که سر نماز نرفتی؟
عمران: نه نرفتم
نکیر: OK به هر حال اوضات خرابه
خدا: الو الو صدامو داری نیکی؟
نکیر: {دستپاچه} الو؟ دست بوسم قربان ارادتمند دهنش سرویس است الان منی دارد میله ها را داغ می کند خیالتان راحت قربان
خدا: بفرستش بیاد بالا
نکیر: جانم؟
خدا: گفتم بفرستش بیاد بالا از همان توی دنیا هوایش را داشتم آدم باهالی است میخندیم
نکیر: عرق خور است ها قربان. Document ها را مطالعه فرمودید؟
خدا: عرق هم بیاور برایش خوب
عمران: کمی گوجه هم اگر امکان دارد. یک کمی هم خیار شور
{صدای خنده ذات باری تعالی صدای خنده خایه مالانه منکر{
[+] --------------------------------- 
[4]