مراقبه ی وارونه
معبد من
لاي پاي توست
با بوي عود تند و
سوسن كوهي
و ذكرم
چلپ چلهايي طولاني است
كه خدايم را
به ارگاسم مي رساند
جانمازم ملافه است
دست چپم كه قابل نيست
دست راستم
نذر سلامتي دوست پسرهايت
هر كدام كه دوستتر مي داري
عبادتم
شعرهاي عاشقانه است
آسمان را
دارم
در تو وارونه مي بينم
دنيا را در من
وارونه نبيني مرغابي؟
من دريا نبودم
دريا نيستم
مردابم
يعني بودم
قبل اينكه اين آفتاب بر من بتابد
[+] --------------------------------- 
[0]