منچستر آرام است
اتفاقی نیفتاد یعنی بهتر شد از آنچه من فکر می کردم. این اتفاق برایم زیاد می افتد چون معمولا به بدترین حالت هر چیزی فکر می کنم.کلاس اول ساعت ده و نیم بود. نظم و انضباطشان دیوانه ام می کند. خشکی مطلق آلمانیها با خشکی انگلیسی ترکیبش چیز عجیب و غریبی شده. مجموعه ای از راهروهای تو در تو و راهروهای پیچیده که هر کسی در آن یک Security Card دارد و درها با همان کارت مغناطیسی باز می شوند و یک کارت روی سینه آدم نشان می دهد که این آدم یک ایرانی بدبخت است و باعث می شود نگهبانها بیرونش نیاندازند. چیز خنده دار این بود که رستورانشان منو داشت. برعکس ما که ابوالفضل هر چه بپزد کوفت می کنیم. تنها چیزی که الان کم دارم یک نفر است که مخش را تلیت کنم. به حرف زدن معتاد شده ام عجیب...
[+] --------------------------------- 
[1]