از خودم خسته ام
دلم می خواهد پرواز کنم
و سرمای تنهایی
گامب گامب
دندانم را
روی هم می کوبد
از خودم خسته ام
و از صدای خودم
که کلماتم را
مدام در سکوت
برای خودم
حرف می زنند
از خودم خسته ام
که آواز بدی را
با صدای بدی در
می خوانم
که فریاد خفته ای را
در گوش دیگران
می بینی؟
می دانی؟
پس چرا من مدام سخن می گویم؟
به زبان بیا
نکند تو هم
به خاطر من
سکوت کرده ای؟
تو که می گفتی
دلت برای گناهکارها نمی سوزد
[+] --------------------------------- 
[0]