جلال توي "سنگي بر گوري" مي نويسد يك جا كه از خودش داغان است. مي توپد يعني به خودش يكجا كه مثل مردم زندگي كن كه زندگي كرده باشي. نه اينكه زندگي كني كه درباره زندگي بنويسي. محمد هم اين را يك دفعه گفت به من كه وقتي كه حرف مي زنم بيشتر از اينكه بخواهم عقيده ام را بگويم راجع به چيزي به فكر اينم كه آن چيزي كه جواب مي دهم خوشگل باشد. فكر مي كنم زندگيم كلا به كلمه معطوف شده و آخرم توي كلمه هاي خودم گم خواهم شد توي جوبي يا ديوانه خانه اي. ولي براي اين مدت كوتاه خيلي ممنونم كه من را تحمل مي كنيد. شرمنده ام كه به انتقادهاي شما راجع به خودم اهميتي نمي دهم. درست است من هم مثل شما دارم بي هدف توي تاريكي دست و پا مي زنم ولي هدف وجود نداشته من با هدف وجود نداشته شما فرق دارد. ولي حدس مي زنم كه سرنوشتمان يكي است. هيچ كداممان به هدفهايمان نمي رسيم...
[+] --------------------------------- 
[2]