و خدا
دنيا
را
به هم زد
عرقهاي ما با
هم قاطي شد
و لاتهاي بازار شام
براي ديسكوي
روز بغداد
تذكره نوشتند
بايزيد بسطامي
لامبادا مي زد
و حضرت مولانا دي جي بود
و خدا
به منظور
اينترتين منت و الباقي
براي مان
فرشته باقي از
لاس وگاس مي فرستاد
دوران عارفانه خوبي بود
دوران عارفانه خوبي بود
آن زمانها من
براي
باربد
ريليكس مي گفتم
[+] --------------------------------- 
[0]