Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
خواب دیدم
که از سفر آمدی و
بدو بدو آمدی
داد زدی
می رویم شمال
گراز شکار می کنیم
خوب شدم
خوب می شوی
داد زدی
بچه ها
گریه می کردند
و اتاق
پر از بوی سبزی شد
پر از دانه های سرخ انار
تا ایوان
و ما
توی برکه انار
راه می رفتیم
مادر آمد
قوقوری
برایت جدا کرد
پدر آمد
گفت
روزنامه اش دستش بود
گفت
چه خوب شد دوباره برگشتی خسرو
ممد پیکانت را آورد
حمید قر می زد
توی داستان بودیم
نمی فهمیدم
من گریه می کردم
حمید قر می زد
ژاکت رنگین کمانی برایت آوردند
عین همانی که
روزی که مردی تنت بود

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM