وظیفه داری که دوستش داشته باشی
زیرا برای تو می نویسم
وظیفه داری بخوانیم
این مهم است
این دانه دانه های کلمه
مثل موریانه های درشت پر دار
از هیکلت
می روند بالا
و لای سینه هایت
تخم می گذارند
بزرگ می شوند
کرمهای بزرگ
روی پستانت
که از تو بالا می روند و می ریزند
کلمه های من
در توست
سر به دنبالت
نمی توانی فرار کنی
حرفهای من
پشت هر کوچه ای
به دنبالت می آیند
توی پیژامه شوهرت
که دست کنی
حرفهای من می آید توی دستت
وقتی تنها
میروی حمام
لیف حمامت
من هستم
یا وقتی
خسته درس می خوانی
شعرهای من
همه جا دنبالت هستند
به تو می گویند
"یادش بخیر عجب دیوانه ای بود"
[+] --------------------------------- 
[2]