Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
سه تا مرد تشنه آمدند
گفتند
ولش کن
این چند هزار تای دیگر را
نمی خواهد بنویسی
نمی خواهد زبان بزنی
یا بخوابی
بهتر است بمیری
و وعده دادند
همه چیزی بهتر خواهد شد
آمده بودند و
اسب آمده بودند و
رنگ آبی
گفتم
"سیاهم من آقا
دستهایم سنگین است
نامردم
سینه هایشان را
فشار می دهم آنقدر که زخم می شود
من لیاقتش را ندارم"
به من خندیدند
گفتند
بیا
آخرش که باید بیایی
زودتر بیا
گفتم
"آقا
شعر هایم؟
شعر هایم توی دنیا
با شهابها
تنها می مانند"
دره را نشان دادند
شعرهایم
بچه هایم
زنهایم
توی دره بودند
با چشمهای پر از اشک
همه شان با تو می آیند
هیچ کدامشان نمی مانند
مطمئن باش
گفتم
"آقا آقا مامانم؟"
خسرو در ردیف آخر به گریه افتاد

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM