فکر می کنم بد است که دل زنها خیلی کم برای هم جنسهایشان می سوزد عموما برای ما مردها مهربانترند تا هم جنسهای خودشان و راستش ما مردها در حقشان هر نامردی که از دستمان بر بیاید می کنیم و دلمان برای زنها نمی سوزد ولی یکجوری به هر حال به خاطر منفعتمان هم که باشد هوای هم را داریم...
نمی دانم لاله هنوز اینجا را می خواند یا نه ولی با وجود اینکه زن خیلی مهربانی است. من دو دفعه پشت سر هم دیده ام که توی یک موقعیتی به زنهای ماجرا زیادی سخت گرفته همه زنها همینجورند حتی مامان مهربانم هم به زنهای فامیل زیاد سخت می گیرد سر هر کاری. فکر می کنم بدون توجه به منطق و اینکه طرف اشتباه می کند یا نه. بقیه زنها موظفند که از هم حمایت کنند و هوای هم را داشته باشند. احساس می کنم زنها مدام دارند تنها تر و تنها تر می شوند به خاطر اشتباه های کوچک و سر سخت گرفتن خودشان به همدیگر. جامعه قدیم ما از این حمایتها داشته. حالا که مثلا مدرن شده ایم مردها هنوز آن برنامه تنهایی نشستن و بساط و حرفهای زنها نباشندمان سر جایش است. ولی زنها مدام به سخت گرفتن به هم اند یا تنها تر کردن آدمها. یا گنده تر کردن مشکل. فکر می کنم برعکسش بهتر است که ما مردها که اعتماد به نفسهایمان بیخودی گنده گندیده. یک کمی توی سرمان بخورد و زنها چشم بسته و بی منطق از هم حمایت کنند. زن تنها دو تا بدبختی دارد. مرد تنها فقط یکی...
[+] --------------------------------- 
[0]