یکی دو چیز را بگویم اول
تو تا هیچ کجای من نیامده ای
و دستت از تمام من کوتاه است
و همه جایم به شدت از تو می ترسد
ببین الان دست چپم دارد می لرزد
این تقصیر توست
و اینکه زود خسته می شوم
و اینکه بیخودی خلقم کرده اند
و اینکه تنها هستم
و دنیایم خالی است
و اینکه یک لوله کش گمنامم
در چار راه بی حساب هستی
همه اش تقصیر توست
خودت می بینی
بعدا یکی یکی از تو انتقام می گیرم
فرار کن
فرار کن
ماه در آمده
دارم گرگ می شوم
می آیم
فرار کن تا فرصت هست
فرار کن
[+] --------------------------------- 
[0]