چاره ندارم
می روم روی خانه اول
همانجا که با جفت شش به بازی آمدم
بین خطهای تاس و
مار و
نردبانهای شوم
و امید رسیدن به خانه آخر
- دیوانه ها
خانه آخر وجود ندارد
این مار پله نیست
نامردی است
و هر نردبانش خودش ماری است
ما سقوط می کنیم فقط
حتی نردبانها هم هی
ما را پایین تر می برند
تا آنجا
و تاسها هی
ما را
بین پای زنها و
روی پستانشان می اندازند
- چرا نمی شود توی یک خانه بی مار و نردبان باشم؟
- جفت هفت یعنی چه؟
- من را دارید کجا می برید آقا؟
لا اقل شماره تاس را با صدای بلند بگویید
[+] --------------------------------- 
[0]