سراغم را از بادها بگیرید
وقتی مردم
به مردمی که می آیند
بگویید
آدم خوبی نبوده
برای زندگی کردن نیامده بود
آمده بود
آنجای چند نفر را زبان بزند
دستهای چند نفر را بگیرد
با بعضی
حرف بزند
برود از یاد دوست دخترهاش
وقتی مردم
شعرهای من را
توی مستراح بریزید
وقتی مردم
بدون من
دیگر
ارزشی ندارند
و دیگر اینکه
وقتی مردم
شعر نخوانید
و زنها بنویسند روی یک تکه کاغذ
که شورتشان چه رنگی است
آرمین را قبول دارم
بدهید بو کند
و برایم بنویسد چه بویی داشت
- چند تا را برای خودم سفید بگذار آرمین جان
زیاد هم ننویس-
بعد همه را
فرو کنید در
کفنم
وقتی مردم
شب می آیم
با باد
توی خواب هایتان
یو ها ها
دخترها
منتظرم باشید
[+] --------------------------------- 
[0]