قافیه اتفاقی نیست
کلمه ها تصادفا کنار هم نمی افتند
گلوله ها تصادفی
نمیروند
توی سینه آدم
زنها اتفاقی سراغ آدم نمی آیند
قرار نیست
هیچ چیز
غیر آنکه قرار بوده اتفاق بیافتد
ما ناتوانهای
بی افساریم
داریم سقوط می کنیم
و دست خودمان نیست کجا می افتیم
هر جا که افتادم
هر جا که بیافتم
خاطراتم اینجاست
بوی دستها
بوی دستمالها
بوی خامه در پستانت
بوی کفش های تازه پوشیده
روی پای برهنه تنها
اما ما
حتی وقتی میمیریم
کلمه به حیات احمقانه اش
ادامه خواهد داد
شعر ها می مانند
داستانها می مانند
[+] --------------------------------- 
[0]