مامانی
امشب باز
از همان شبهاست
که خوابم نمی برد دیگر
صدای پای گربه می آید از شب
و عکس سایه جادوگرها
توی پرده ها پیداست
فیلم های ترسناک دیده ام
خوابهای تر سناک دیده ام
می ترسم
می ترسم هیولا بیاید مرا بخورد
توی شکم هیولا خیلی تاریک است
من از تاریکی می ترسم
من از تنهایی می ترسم
از اینکه یک روزی تو نباشی
- حمید را که میزاییدی
فکر کردم هیچ وقت بر نمی گردی -
و از اینکه غول آخر بازی بیاید
و اینکه خون آشام
و اینکه تانک حسین فهمیده
و اینکه هر روز امتحان دارم
و اینکه مشقم
از همان صفحه ای که نوشتم نه
از صفحه پاره کتاب دوم باشد
امتحان ریاضی سخت است
امتحان ریاضی سخ...
[+] --------------------------------- 
[0]