مثل کندر
می سوزم
و بوی کلمه های سوخته ام
می پیچد در دنیا
به فکر کشتن بدیها نیستم
باکتریهای بیچاره ای که حریص
در آنجای آدمها
تکثیر می شوند
نمی خواهم زیبا باشم
قهوه ای
به رنگ موهایم کافی است
نمی توانم تنها باشم
هنوز چندتای کهنه از
آنچه با خود دارم باقی است
به شعله آبی ام نگاه کن
کندر خاموش نخواهد شد
به گریه هم نمی افتد
[+] --------------------------------- 
[0]