Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
انگشت اشاره ام را بریدم
همانکه مسیر را به من نشان می داد
نوکش را آتش زدم
و لب هره گذاشتم
وقتی که با پیرهن آبی گلدار آمدی بیرون
حیاط را ببینی
که از دیدنت چقدر خوشحال است
انگشت کوچک ام را بریدم
همانکه مهربان تر است
پایین پنجره سوراخ بود
سوز می آمد تو
همانجا گذاشتم
سردت نیست؟
شستم را بریدم
همانکه توانا است
بیا بگیر
برای باز کردن پیچ های خیلی سفت
گشودن بطری
کف دستهام را
که جاده‌های گم و ناپیدا داشت
به دشتهای تو بخشیدم
واقعن بدون راه
راه رفتن اسب‌ها
در زمستان سخت است...

مردی بدون دست
توی کوچه ایستاده است
منتظر
و تو
 هرگز
مچ و ماچ و موچ دردناک را
صدا نمی‌ زنی

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM