خیلی مسخره است ولی فکر می کنم که بدنم بسیار فیلسوف تر از سرم باشد. فکر میکنم بدنم در بین فکرهایش و فلسفه هایی که یافته درباره بیهوده و سیاه و غم انگیز بودن جهان به همان نتایج مغزم رسیده است. ولی درباره پایان ناپذیر بودن جهان با او هم عقیده نیست. فکر می کنم یعنی مغزم فکر میکند که حق با بدنم است چون اختمالا بدن خوشبخت است و می تواند با تمام شدن عمرش بدون نابود شدن به آرامش طبیعت بسپارد خودش را. برای همین هم چند سالی است که سعی می کند آرام آرام خودش را خلاص کند.
[+] --------------------------------- 
[0]