Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
در قبر آدم را که می بندند یک حس مزخرفی دارد با وجود اینکه آدم آن تو نیست ولی به هر حال حال خوبی نمیشود. یعنی نه اینکه آن تو نیست آن تو هست ولی آن تو نیست آدم کم کم متوجه می شود که آن چیزی که آن تو بوده همیشه وجود داشته تعریف آدم از زمان عوض می شود. و از زندگی. آدم احساس می کند که دارد از یک چیزی دور می شود مثل وقتی که آدم توی یک جایی ترمز می کند میخورد به شیشه و همینجور هی فیش فیش فیش به سمت بی نهایت حرکت می کند از همه منظومه ها رد می شود و مدام خواب قبرش را می بیند و لای پای دوست دخترش را. و انقدر این خواب دیدن ادامه پیدا می کند تا ادامه پیدا نکند ممکن است یک لحظه باشد یا هزار سال معلوم که نمیشود. زمان آدم جایش با مگان آدم عوض می شود و اگر آرزو داشته باشد که به زندگی برگردد به زندگی بر نمی گردد. اصولا دقت می شود که هیچکس به آرزویش نرسیده باشد. و هیچکس راحت نباشد و آرامش برای هیچکس نماند و فقط آنهایی هم را ببینند که توی اعصاب آدم هستند کلا هیچکس اینجا از مردن راضی نیست از زندگی کردن هم همینطور...

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM