یک جور که نگاهش به نگاهم تلاقی نکند گفت "بچه سال است بگو رعایتش را بکنند" و رفت. بعد که دست دخترک را گرفتم بردم. دیدم نرفته همان گوشه یک جایی سیگار می کشید. آمدم کنارش نشستم. سیگارش را دست من داد گفت "می کنند؟" گفتم"نمی کنند" پرسید"گفتی اصلا؟" گفتم"بدتر میکردند" سیگارش را پس نگرفت رفت دختر را شب بردم در خانه. زیاد حرف نزد باز. توی تاریک و روشن ...
[+] --------------------------------- 
[0]