سطل هایتان را بیاورید
دست مست من را بریده اند
و خون دارد از کناره دار ِ
رگ بنفش ضجه می زند
سطل سرخ را بیاورید
سطل زرد را
و کیسه پلاستیک
خون من
توی دریا بریزد دیوانه می کند
در توالت بریزد میگیرد
توی باغچه ها بریزد بنفشه می روید
روی برف بریزد بخار می شود
توی چاه بریزد خشک
با خونم
می شود کلی توی شب
ستاره نگاه کرد
سطل هایتان را بیاورید
خونم
همیشه نیست
تمام خواهد شد
[+] --------------------------------- 
[0]