Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
دلم خیلی برایت تنگ شده سنجاقک. عادت ندارم که تنگ شوم آدمهای مثل من باید سر هر حوضی که می نشینند یا کنار هر مردابی. یاد همان حوض و مردابی باشند که هستند. یاد همان سنجاقکی که می بینند. می دانی؟ یکجورهایی راضی ام که پریدی یک جورهایی نه. به چشمهایت فکر می کنم و بالهایت که پر پری کوچک بود ولی تند می پرید. پدربزرگم می گفت قورباغه باید کم حافظه باشد. میگفت خاطرات آدم مثل برگهای روی آب رودخانه می ماند. قشنگ است ولی بعد می رود گیر میکند یک جایی و رودخانه را خفه می کند. پدربزرگم همه اش می گفت. و همه اش ادامه می داد تا چند وقت پیش که یک برگ کوچک خفه اش کرد یک خاطره محو. نمیدانم شاید من هم دارم خفه می شوم از تو از همین برگی که اصرار دارم روی آب رودخانه ام بماند همین نزدیکی ها. ما قورباغه ها باید به خاطراتمان پناه ببریم به چیزهای محو وقتهایی که آفتاب اینطور تند می شود و گرما مردم را پرواز می دهد. راستی برایت گفتم که دلم برایت تنگ شده؟

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM