گفت برای همیشه باد خواهئ آمد
گفت ما را خواهد برد
مثل خاش که تو بیابان
ما میرویم
و
هیچ جزیره ای
نخواهد بود
گفت
مردن توی دریا گناه بزرگی است
گفت امکان تخفیف نداریم
گفت مرده ها زیاد شده
وقت حرف زدن با همه را ندارم
گفت یک گهی خورده ام خودم ماندم توش
آنقدرها که میگفتند بزرگ نبود
دلش میگرفت
کمی غمگین
حرف زد
بعد رفت
[+] --------------------------------- 
[0]