یکی از بچه های ما وقتی یک مدتی مد شده بود که این زندانیهای سیاسی توبه میکردند و می آمدند بیرون (چقدر مسخره هیچکس از این جمله نمیتواند بفهمد که من بیست ساله ام پنجاه ساله ام یا صد ساله این اتفاق همیشه توی تاریخ ما می افتد احتمالا تا ابد) گیر میداد که چرا و وقتی میگفتم خوب اگر تو هم بودی میکردی میگفت گه میخوردند آنموقع ها قمپز در میکردند. فکر میکنم قضیه ازدواج هم همینطور است مردهای متاهل که توی سر ما میزنند همیشه که شما بلبشویید مثل گربه های بی پدر و مادر میمانید یا اینکه و حتی دیگر. گه میخورند که خل بازی در بیاورند. نمیدانم خودم هم گاهی به حرفهای خودم شک میکنم. دوست ندارم اینجا که الان ایستاده ام ایستاده باشم. نمیتوانم تصمیم بگیرم...
[+] --------------------------------- 
[0]