وقتی آدم به این فکر میکنه که از زمانی که خودشو شناخته فقط همش بیست سال گذشته پیش خودش میگه اووه بیست سال بعد و بعدش میلیارد میلیارد خیلی سال بعدش زجر کشیدن و چه جور. بعد گریه اش میگیره اشکش در می آد یه جوری که اشکاش رو با گوشه حتی دامن هیچ زنی نمیشه پاک کرد...
اشکایی که حتی با دامن زنا و دست مامانو اینا نمیشه حتی پاکشون کرد اشکای تلخین...
[+] --------------------------------- 
[0]