Persian
based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers
to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try myENGLISH SITE
صدای بال
چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
comment of the day:
و بال پرنده قیچ قیچ و خون روی ملافه ریخته از بکارتی که در ماه پیش میبرند هی عروس میبرند هی توی خانه این چارمی است آخری مرده پیرزنی چل ساله بود تازه که شبها هنوز ناامیدانه در حمام پشمهای کسش را میزد قرت قرت بال پروانه را بریده اند دارد میرود خانه مهدی اینها توی رختخواب شوهرش